گل سرخی برای محبوبم

جان بلانکارد " از روی نیمکت برخاست لباس ارتشی اش را مرتب کرد و به تماشای انبوه مردم که راه خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی پیش می گرفتند مشغول شد .

او به دنبال دختری می گشت که چهره او را هرگز ندیده بود اما قلبش را می شناخت دختری با یک گل سرخ .

(بقیه داستان زیبا و جالب انگیز در ادامه مطلب)

 


برچسب‌ها: گل سرخی برای محبوبم , داستان عاشقانه , جالب انگیز , بهترین وبلاگ ,

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391 | 9:29 | نویسنده : ایــزدمهــــــــــــــــر |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد

.: Weblog Themes By VatanSkin :.